اژدهای دریایی
نویسنده:
ژول ورن
مترجم:
قدیر گلکاریان
امتیاز دهید
✔️ ژول ورن داستان را چنین آغاز می کند:
در یکی از روزهای سرد ماه نوامبر سال 1863 سواحل بندر لوهاور با هوای سردی که از شمال می وزید در سکوت سردی به سر می برد. بعدازظهر همان روز، هوای مطبوع جای خود را به هوای سرد شمال بخشیده بود. این بندر به منزله دری محسوب میشد که فرانسه را با دیگر مناطق جهان مرتبط می ساخت. به غیر از چندین کشتی بادبانی یا بخاری که به کناره اسکله بسته شده و یا قایق های کوچک ماهیگیری که روی شن های ساحل افتاده بود، چیز دیگری به چشم نمی خورد. سد ساحل تقریبا متمایل به شمال غربی و در آن امتداد کشیده شده بود. روی سد، در آن دوردستها دو نفر باهم صحبت می کردند و از برخورد آنها معلوم میشد که باهم دوستی و رفاقت دیرینه ای دارند.
- آهای ناخدا بورکارت، امروز به دریا خواهید رفت؟
- نه آقای برونل... می ترسم. نه امروز و نه در طول این هفته، قصد ندارم به دریا بروم...
بیشتر
در یکی از روزهای سرد ماه نوامبر سال 1863 سواحل بندر لوهاور با هوای سردی که از شمال می وزید در سکوت سردی به سر می برد. بعدازظهر همان روز، هوای مطبوع جای خود را به هوای سرد شمال بخشیده بود. این بندر به منزله دری محسوب میشد که فرانسه را با دیگر مناطق جهان مرتبط می ساخت. به غیر از چندین کشتی بادبانی یا بخاری که به کناره اسکله بسته شده و یا قایق های کوچک ماهیگیری که روی شن های ساحل افتاده بود، چیز دیگری به چشم نمی خورد. سد ساحل تقریبا متمایل به شمال غربی و در آن امتداد کشیده شده بود. روی سد، در آن دوردستها دو نفر باهم صحبت می کردند و از برخورد آنها معلوم میشد که باهم دوستی و رفاقت دیرینه ای دارند.
- آهای ناخدا بورکارت، امروز به دریا خواهید رفت؟
- نه آقای برونل... می ترسم. نه امروز و نه در طول این هفته، قصد ندارم به دریا بروم...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اژدهای دریایی